سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و مردى از کارگزاران او کاخى شکوهمند بر افراخت امام فرمود : ] نقره‏ها سر برآورده خود را مى‏نمایاند ، این بنا توانگرى تو را رساند . [نهج البلاغه]

تابستان 1386 - یافاطمه زهرا

Powerd by: Parsiblog ® team.
مس جان را طلا سازیم(شنبه 86 شهریور 10 ساعت 10:38 عصر )
دو قطعه شعر که در دو پست قبلی و این پست می آورم ترجمان شعری به زبان آذریست که سروده حاج ملا آقاجان زنجانیست و در صفحه 316کتاب پرواز روح استاد معظم حضرت آیت الله ابطحی خراسانی به چاپ رسیده و بنده به درخواست یکی از عزیزانم آنرا به زبان فارسی برگرداندم تا مورد استفاده عزیزان فارسی زبان هم قرار گیرد .

چنان عاشق صفت پا در رکابی

مس جانت طلا سازم که نابی

بلایت شد ولا نیشت چو نوشیم

ثوابی کن گناهان را بپوشیم

در این دفتر نوشتم نامت عاشق

نترس و شاد باش هستی تو لایق

بیا خلعت برت بسیار دارم

بپوشانم تنت یک یک نگارم

بگفتم مرحبا ای نازنینم

به لطف بی مثالت من رهینم

تو خود دانی و اکرامت کریما

من و درگاه انعامت کریما

غلامی نزد مولا کی فضول است

اوامر هر چه فرمایی قبول است

مرا لطف تو بس باشد نگارا

که دارم همچو تو آهو دلارا

دو دنیا دارم آخر گر تو باشی

گشایم من ز جنت در تو باشی

خوشا بر حال من در هر دو دنیا

سرم بر عرش سایم ز عشقت آقا

بگفتا به چه نیکو به گوارا

دچارت گشته ایم آخر چه زیبا

چون از اول تو بودی با نجابت

تو را خواهیم جانا بی نهایت

تو نامم را جدا کردی ز اعداء

تو نامت با من است امروز و فردا

تو ای عاشق شدی من غم مبادا

بساط عیشمان در هر دو دنیا

دلم خواهد مصیبت خوانی آخر

بگریم من زنم بر سینه و سر

ادامه دارد......
» مجید امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

عاشق(شنبه 86 مرداد 20 ساعت 12:8 صبح )
نویسد کشته حسرت به قبرم
بر این آتش خدایا ده تو صبرم
ز یاد تو عزیزا دل نشویم
و گر بر روی قبرم سبزه رویم
بگفتا گر مصری خود بدانی
تو صبری کن نویسم امتحانی
بگفتم هر چه بادا باد دلبر
به راه عشق تو آییم با سر
نترسم چون که توفیقش براه است
در این طوفان مرا کشتی پناه است
مرا او باده ای دادش پر از می
بگفتا نام آنرا گویدش وی
بگفتم باده ده گر زهر باشد
بنوشم چون شکر گر نهر باشد
به عشقت باده را من سر کشیدم
بلی نوشیدم و نامش شنیدم
زدست نازدارش می گرفتیم
کدامین می رهش با سر برفتیم
بگفتم ای عزیزا سر کشیدم
بگو نامش که سر تا پا شنیدم
بگفتا حال خود دریاب و بنگر
که روز از نو شد و عید آمد از در
بگفتم چشم من بر دست ساقی ست
که هشیارم من و این باده باقی ست
ایا طاووس زیبا گو تو فرمان
به راهت می گذارم این سر و جان
بگفتا مکه باشد این پیاله
تو بعد از عید داری این حواله
بگفتم یار من جانت سلامت
تو صاحب مکه ای ما را تو حاجت
بگفتا جام های می مهیاست
پر آن خمهای می وصلش به دریاست
بگفتم یار چون هستی غمم نیست
ز دستت می بگیرم درد من چیست؟
ز بسیاری خم ما را مترسان
نگردم سیر از خمهایت ای جان
بگفتا آفرین بر جانت عاشق
نظاره میکنم هر آنت عاشق
» مجید امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

ثنا ای مالک ملک تبارک(سه شنبه 86 مرداد 16 ساعت 8:45 عصر )

ثنا ای مالک ملک تبارک

درود ای صاحب اسری و بارک

بر آلت جملگی بادا تحیت

تمامی نور حق بادا تبارک

گشاید بار دیگر چتر خود را

ز لطفش خوش نگر طاووس زیبا

پسندش به چه زیبا گشته جانان

گذارد تاج امروز آن به از جان

می و ساغر بدستان آمد آن یار

بپا خیز آمدم گفتا که دلدار

نهادی پا به چشمانم خوشم باد

که جان قربان پایت جان بمن داد

نمود از عشق اول باده نوشم

کشیدم سر خدایا در خروشم

بگفتا عاشقم بس باد یا نه؟

بگفتم می بریزا جمله با نه

ز بهر تو همین یک باده بس باد

و گر نوشی بترسم با سر افتاد

ز افتادن مترسان گفتم ای یار

بود می خوارگی عادت در این دار

بگفتا می از این دستان نخوردی

نمودم جوهر اندر می که مردی

ز جام عشق می خوردن حذر شو

و گر بد مست گشتی خود بدر شو

جوان سر داده اندر راه این می

نماییم امتحانت ما پیاپی

چو نوشین گشته این می بر خماران

به منت گیرمش چون میگساران

بدان هر کس که بد مست است و غافل

برانیم او از این جانانه محفل

بگفتم می ز عشقت پر نما یار

ز جان و سر شدم من جمله بیزار

به عشقت ما شماتتها کشیدیم

مکن جانا گمان زعشقت بریدیم

نگردم زعشق تو پر کن پیاله

بنوشیم آخر و گردیم واله

ندیدی حال عاشق را تو جانا

چو از پا افتد او قبرش مهیا

بگفتم باده ای ده یار نیکو

به راه عشق پاکت قبر من کو؟

                                                     ادامه دارد


» مجید امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

با اذن توست(پنج شنبه 86 تیر 28 ساعت 4:30 عصر )

وسعت این آسمان ای مهربان با اذن توست

گردش عصر و زمان ای جان جان با اذن توست

ابرها در آسمان با اذن تو بارش کنند

بارش این ابرها از آسمان با اذن توست

نام تو اذن طلوع آفتاب از مشرق است

آن طلوع صبحدم صاحب زمان با اذن توست

مهدی صاحب زمانی و تو صاحب اختیار

اختیار جملگی انس و جان با اذن توست

گردش ایام را تو  اذن گردش داده ای

روشن و تاریک روز و شبگهان با اذن توست

جملگی اهل عالم بر سر خوان تواند

روزی این همه مردم جهان با اذن توست

باد با نام تو بر این سو و آن سو می رود

حرکت باد به هر جا و مکان با اذن توست

لحظه ای از پس لحظه ای دگر بی تو مباد

جریان لحظه ها به هر زمان با اذن توست

وصف تو قرآن نمود ای باقی رب جلیل

عبدزهرا هر چه گفت از دل و جان با  اذن توست


» مجید امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

عشق و بلا(شنبه 86 تیر 16 ساعت 3:15 عصر )

عشق یعنی معنی بالا بلند

عشق یعنی دوری از هر دام و بند

گر که خواهی عشق را معنی کنم

بحر باشم بایدت باشی چو نم

تا که آگه گردی از معنای عشق

باخبر گردی تو از سودای عشق

عشق یعنی با سر اندر خون شدن

در ره لیلای خود مجنون شدن

عشق یعنی در بدر در کوه و دشت

در بدر گشتن پی سلطان هشت

عشق یعنی پای نشناسی ز سر

در پی محبوب خود شو در بدر

عشق یعنی واله و شیدای یار

از پی دلدار گشتن دلفکار

عشق یعنی نام خود بردن زیاد

همچو مجنون نام لیلا در نهاد

عشق یعنی سر بزیر پای دوست

عشق یعنی هر چه او خواهد نکوست

عشق یعنی نام دلبر بر زبان

نام او چون شکر اندر عمق جان

عشق یعنی آتش اندر جان شدن

سوختن  در آتش و درمان شدن

عشق یعنی ناله های فاطمه

خطبه خواندنهای او بیواهمه

عشق یعنی در تب و تاب علی

نام مولا بر زبان راندن جلی

عشق یعنی ماجرای کوچه ها

دانی آیا بر سرش آمد چه ها

فاطمه معنای عشق برتر است

ذوب در مولا و میرش حیدر است

فاطمه دستش بدامان علیست

عشق بازیهای زهرا منجلیست

عشق یعنی جان نثاری پشت در

از پی مولا دوید آسیمه سر

دست مولا را به هم پیچیده دید

از پی مولا و عشق خود دوید

گفت مولایم رهانیدش ز بند

روبهان حیله گر گیرید پند

بر سر پیمان خود جان را نهاد

هر چه جانانش بگفت آنرا نهاد

گفتش او جانم چه باشد بهر یار

میکنم قربانیش دار و ندار

عشق یعنی عشق زهرا و علی

جان یکی اندر دو قالب تن گلی

اینچنین مولای من تعلیم داد

درس عشق اندر نهاد من نهاد

نام زهرا دین و هم دنیای ماست

عشق پاکش آخرین سودای ماست

اول و آخر رضای فاطمه

منتهای آرزوی ما همه

عبد زهرا گر حریم وصل او

را طلب داری رضای او بجو

                                    والسلام


» مجید امیری
»» نظرات دیگران ( نظر)

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از جانم بگو
[عناوین آرشیوشده]

بازدیدهای امروز: 4  بازدید
بازدیدهای دیروز: 2  بازدید
مجموع بازدیدها: 15728  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» پیوندهای روزانه «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «